نورومیلیت اپتیکا (Neuromyelitis Optica Spectrum Disorder – NMOSD) که پیشتر با عنوان سندروم دویک شناخته میشد، یکی از بیماریهای خودایمنی نادر اما جدی سیستم عصبی مرکزی است که با حمله سیستم ایمنی به ساختارهای عصبی حیاتی مانند عصب بینایی و نخاع، منجر به بروز علائم شدید و گاه ناتوانکننده میشود. اگرچه در گذشته این بیماری با اماس (Multiple Sclerosis) اشتباه گرفته میشد، امروزه تفاوتهای آنها در تشخیص و درمان به خوبی شناخته شده است.
با توجه به مزمن بودن این بیماری و احتمال بروز حملات مجدد، مراقبت و پایش مداوم بیمار اهمیت ویژهای پیدا میکند. در چنین شرایطی، حضور یک پرستار بیمار در منزل میتواند بهطور قابل توجهی روند درمان و توانبخشی را تسهیل کرده و از بروز عوارض جدی جلوگیری کند. در ادامه این مقاله، به بررسی دقیقتر علائم، علل، تفاوتهای سندروم دویک با اماس، روشهای تشخیص، گزینههای درمانی و اهمیت مراقبت حرفهای در منزل برای این بیماران خواهیم پرداخت.
سندروم دویک (NMO) چیست؟
اختلال طیف نورومیلیت اپتیکا (Neuromyelitis Optica Spectrum Disorder – NMOSD) که تا چندی پیش با نام سندروم دویک (Devic’s Syndrome) شناخته میشد، یک بیماری مزمن، نادر و پیچیده از دسته بیماریهای خودایمنی است که بهطور خاص سیستم عصبی مرکزی را هدف قرار میدهد. در این بیماری سلولهای دفاعی بدن بهجای محافظت از بدن، اشتباهاً به بافتهای سالم آن حمله میکنند، بهویژه عصب بینایی (optic nerve) و نخاع (spinal cord).
در نتیجه این حملهها، مسیرهای ارتباطی مغز با بدن دچار التهاب، آسیب یا تخریب میشوند. این التهابها در عصب بینایی منجر به تاری دید یا نابینایی ناگهانی میشود و زمانی که نخاع را درگیر میکند، ممکن است علائمی مانند ضعف عضلانی، بیحسی اندامها، ناتوانی در راه رفتن و حتی فلج موضعی یا کامل بروز کند.
در واقع، اگر بخواهیم به زبان ساده بپرسیم:
چه چیزی باعث میشود بدن انسان به خودش حمله کند؟
پاسخ این پرسش در فرآیند پیچیدهای نهفته است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، جایی که نقش آنتیبادیها و پروتئینهای خاص در بدن برجسته میشود.
دلایل بروز سندروم دویک (NMO)
اگرچه علت دقیق بروز نورومیلیت اپتیکا هنوز بهطور کامل برای دانشمندان روشن نشده است، اما تحقیقات نشان دادهاند که در بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد موارد پای یک آنتیبادی خاص در میان است: آنتیبادی ضد آکواپورین-۴ (AQP4-IgG).
پروتئین آکواپورین-4 (AQP4) نوعی کانال آبی است که در سلولهای دستگاه عصبی مرکزی بهویژه در اطراف بطنهای مغز، عصب بینایی و نخاع قرار دارد. این کانالها به تنظیم تعادل آب در سلولهای عصبی کمک میکنند. در بیماران مبتلا به NMOSD، سیستم ایمنی به اشتباه آکواپورین-۴ را یک عامل مهاجم تلقی کرده و علیه آن آنتیبادیهایی تولید میکند که به تخریب سلولهای نگهدارنده و حفاظتی (مانند آستروسیتها) منجر میشود. این فرایند باعث ایجاد التهاب، آسیب به میلین (غلاف محافظ اعصاب) و در نهایت اختلال در عملکرد سیستم عصبی میگردد.
همچنین، در گروهی از بیماران که آنتیبادی AQP4-IgG منفی هستند، ممکن است آنتیبادی ضد MOG (Myelin Oligodendrocyte Glycoprotein) در خون آنها یافت شود. این فرم از بیماری معمولاً با علائم متفاوتتری همراه است و گاهی پیشآگهی بهتری دارد، اما هنوز هم نیازمند درمانهای جدی و مراقبت دقیق است.
جالب است بدانید که عوامل محیطی، ژنتیکی، عفونتهای ویروسی یا حتی تغییرات هورمونی نیز ممکن است بهنوعی زمینهساز یا تشدیدکننده این بیماری باشند. البته این فرضیهها همچنان در حال بررسی هستند.
علائم سندروم دویک (نورومیلیت اپتیکا)
علائم بیماری نورومیلیت اپتیکا (NMO) معمولاً بهصورت حملات ناگهانی و شدید (relapses) ظاهر میشوند. این حملات ممکن است از چند روز تا چند هفته طول بکشند و بسته به محل درگیری در سیستم عصبی، تظاهرات بالینی متفاوتی داشته باشند. نکته قابل توجه این است که بین این حملات معمولاً دورههایی از بهبودی نسبی یا حتی کامل دیده میشود، اما هر حمله جدید میتواند باعث آسیب پایدارتر شود.
نوریت اپتیک (Optic Neuritis)
درگیری عصب بینایی یکی از شایعترین و بارزترین نشانههای سندروم دویک است. این التهاب ممکن است تنها در یک چشم یا بهصورت همزمان در هر دو چشم اتفاق بیفتد. علائم شایع این درگیری شامل موارد زیر است:
-
تاری دید یا کاهش وضوح بینایی
-
درد پشت چشمها، بهویژه هنگام حرکت دادن آنها
-
اختلال در تشخیص رنگها، که معمولاً بهصورت “رنگپریدگی” توصیف میشود
-
در موارد شدیدتر حتی ممکن است کوری موقت یا دائم رخ دهد.
آیا تا به حال متوجه تغییر ناگهانی در دید خود شدهاید که چند روز بعد برطرف شده باشد؟ این میتواند یکی از نشانههای اولیه نوریت اپتیک باشد، بهخصوص در بیماریهایی مانند NMO که بهصورت حملهای ظاهر میشوند.
میلیت عرضی طولانی (LETM)
نوع خاصی از التهاب نخاع به نام میلیت عرضی طولانیمدت (Longitudinally Extensive Transverse Myelitis) تقریباً شاخصترین نشانه سندروم دویک محسوب میشود. این التهاب بیش از سه سگمان نخاعی را درگیر میکند و میتواند منجر به بروز علائم شدیدی شود:
-
ضعف یا فلج اندامهای تحتانی یا فوقانی
-
بیحسی یا احساس سوزنسوزن شدن در دستها و پاها
-
بیاختیاری یا احتباس ادرار و مدفوع
-
دردهای شدید عصبی یا حساسیت زیاد به لمس
این نوع درگیری بهدلیل گستردگی التهاب گاهی با بیماریهای دیگر مانند اماس اشتباه گرفته میشود، اما بررسیهای تصویربرداری و آزمایشهای آنتیبادی به افتراق آن کمک میکنند.
علائم مغزی و ساقه مغز
اگرچه نادرتر هستند، اما در برخی بیماران درگیری ساقه مغز یا بخشهایی از مغز هم دیده میشود. این علائم ممکن است گمراهکننده باشند، زیرا در نگاه اول ارتباط مستقیمی با بینایی یا حرکت ندارند:
-
تهوع و استفراغ مقاوم که به درمانهای گوارشی پاسخ نمیدهد
-
سکسکه طولانیمدت و غیرقابل کنترل
-
گیجی، اختلال در بلع یا صحبت کردن
-
گاهی نیز علائمی شبیه به حملات صرع یا تغییرات خلقی گزارش شدهاند
وجود این علائم ممکن است نشاندهنده درگیری ساختارهایی مانند ناحیه postrema یا تالاموس باشد که در سایر بیماریهای نورولوژیک کمتر درگیر میشوند.
تفاوت NMO با بیماری اماس (MS)
در نگاه نخست ممکن است بیماری نورومیلیت اپتیکا (NMO) و مولتیپل اسکلروزیس (MS) بسیار شبیه به هم به نظر برسند. هر دو بیماری خودایمنی، هر دو حملهای و هر دو با درگیری سیستم عصبی مرکزی همراه هستند. حتی علائم ظاهری مانند ضعف اندام، تاری دید و مشکلات حرکتی میتوانند در هر دو دیده شوند. اما در واقع این دو بیماری از لحاظ مکانیسم، سیر بالینی و نحوه درمان تفاوتهای اساسی دارند، و اشتباه در تشخیص آنها میتواند پیامدهای جدی بههمراه داشته باشد.
تفاوت در محل آسیب
یکی از مهمترین و قابل مشاهدهترین تفاوتها در محل ایجاد ضایعههای عصبی است.
در سندروم دویک (NMO)، حملات سیستم ایمنی معمولاً به عصب بینایی و نخاع متمرکز است. ضایعات نخاعی اغلب طولانی، ممتد و بیش از سه سگمان نخاعی هستند که در تصویربرداری (MRI) بسیار مشخصاند. مغز در مراحل اولیه معمولاً درگیر نمیشود یا اگر هم درگیر باشد، الگوی درگیری آن متفاوت از MS است.
در مقابل، در مولتیپل اسکلروزیس (MS)، ضایعات معمولاً پراکنده و کوچکتر هستند و اغلب در نواحی مختلف مغز و نخاع به صورت تصادفی ظاهر میشوند. درگیری مغز در MS بسیار رایجتر و بارزتر است، بهویژه در نواحی مانند جسم پینهای (Corpus Callosum) و ماده سفید اطراف بطنها.
سؤال: آیا تا به حال پزشک برای شما MRI درخواست داده و در گزارش به “ضایعههای متعدد در ماده سفید مغز” اشاره شده؟ این میتواند نشانهای از MS باشد، اما در صورت وجود ضایعات نخاعی طولانی احتمال NMO نیز مطرح میشود.
تفاوت در آنتیبادیها و یافتههای آزمایشگاهی
تشخیص دقیق بین NMO و MS به کمک تستهای خونی و مایع مغزی-نخاعی (LP) امکانپذیر است.
در NMO، حضور آنتیبادی خاصی به نام AQP4-IgG (آنتیبادی ضد آکواپورین-۴) در خون بسیاری از بیماران دیده میشود. این آنتیبادی یکی از شاخصترین ابزارهای تشخیصی NMO است و نقش مستقیمی در آسیب به سلولهای عصبی دارد.
در حالی که در MS، این آنتیبادی وجود ندارد و در عوض، در آزمایش مایع نخاعی (CSF)، الگوهای خاصی مانند نوارهای الیگوکلونال (Oligoclonal Bands) دیده میشود که در NMO نادر است.
تفاوت در پاسخ به درمان
این بخش یکی از حیاتیترین تفاوتها بین NMO و MS است. برخی داروهایی که در MS مفیدند، میتوانند در NMO کاملاً مضر باشند.
بهطور خاص، داروهایی مثل اینترفرون بتا (IFN-β) که از درمانهای اصلی MS محسوب میشوند، در بیماران مبتلا به NMO ممکن است وضعیت را بدتر کرده و باعث افزایش شدت و دفعات حملات شوند. این مسئله اهمیت تشخیص افتراقی دقیق را دوچندان میکند، چرا که مسیر درمانی این دو بیماری کاملاً متفاوت است.
سایر تفاوتها
- بیماران NMO اغلب شدت حملات بیشتری را تجربه میکنند، اما بین حملات بهبود بیشتری دارند، در حالی که MS تمایل به پیشرفت تدریجی در طول زمان دارد.
- درگیری عصب بینایی دوطرفه بهصورت همزمان در NMO شایعتر است، در حالی که در MS معمولاً یکطرفه و با شدت کمتر اتفاق میافتد.
- نسبت زن به مرد در NMO بیشتر از MS است؛ برخی مطالعات نسبت زن به مرد را در NMO تا 9 به 1 گزارش کردهاند.
چگونه سندروم دویک (NMOSD) تشخیص داده میشود؟
تشخیص اختلال طیف نورومیلیت اپتیکا (NMO) یا همان NMOSD، در گذشته یکی از چالشهای اصلی در نورولوژی بود، چرا که علائم بالینی آن شباهت زیادی با بیماریهایی نظیر اماس دارد. خوشبختانه، با پیشرفت روشهای تصویربرداری، آزمایشهای آزمایشگاهی دقیقتر و توسعه دانش در مورد آنتیبادیهای دخیل در این بیماری، اکنون میتوان با دقت بالاتری آن را از سایر بیماریهای نورولوژیک افتراق داد.
معاینه بالینی
فرایند تشخیص معمولاً با یک ارزیابی دقیق بالینی آغاز میشود. پزشک متخصص مغز و اعصاب به علائم اولیه مانند تاری دید ناگهانی، ضعف اندام یا اختلالات مثانه توجه ویژهای نشان میدهد. این معاینهها میتواند جهتگیری اولیهای درباره محل درگیری در سیستم عصبی به دست دهد.
آیا تا به حال تجربه ضعف ناگهانی در پاها یا کاهش دید شدید در یک چشم را داشتهاید؟ ثبت این نوع علائم و گزارش آنها به پزشک، اولین گام حیاتی در مسیر تشخیص است.
تصویربرداری مغز و نخاع (MRI)
MRI یکی از ابزارهای کلیدی در تشخیص NMO محسوب میشود. در بیماران مبتلا به این بیماری، معمولاً در نخاع ضایعات طولانیمدت (LETM) دیده میشود که بیش از سه سگمان را درگیر میکنند. درگیریهای مغزی نیز ممکن است وجود داشته باشد، اما الگوی آن با اماس متفاوت است.
در MRI عصب بینایی میتوان التهاب مشخصی را مشاهده کرد که ممکن است یکطرفه یا دوطرفه باشد. این یافتهها میتوانند در تشخیص نهایی کمک شایانی بکنند.
آزمایشهای آنتیبادی
یکی از برجستهترین تفاوتهای NMO با سایر بیماریهای مشابه، وجود آنتیبادی ضد آکواپورین-۴ (AQP4-IgG) در خون بیماران است. وجود این آنتیبادی بهنوعی امضای اختصاصی NMO محسوب میشود.
در مواردی که AQP4-IgG منفی باشد، آزمایش MOG-IgG نیز انجام میشود، که در برخی بیماران با تظاهرات مشابه مثبت میشود و میتواند به طبقهبندی دقیقتر کمک کند. هر دو این آنتیبادیها شاخصهای مهمی در تشخیص افتراقی هستند و میتوانند مسیر درمانی بیمار را به کلی تغییر دهند.
نمونهگیری از مایع مغزی-نخاعی (LP)
در برخی موارد پزشک متخصص ممکن است تصمیم به گرفتن نمونه از مایع مغزی-نخاعی (CSF) بگیرد. این آزمایش بیشتر برای افتراق بین NMO و اماس کاربرد دارد، چرا که در NMO معمولاً نوارهای الیگوکلونال مثبت نیستند، در حالی که در اماس این نوارها بسیار شایعاند.
درمان سندروم دویک (NMOSD)
درمان نورومیلیت اپتیکا (NMOSD) بهطور کلی به دو مرحله اصلی تقسیم میشود: کنترل حملات حاد بیماری و پیشگیری از عود مجدد با درمان نگهدارنده. این بیماری، به دلیل ماهیت خودایمنیاش، نیاز به استفاده از داروهای خاص و استراتژیهای درمانی هدفمند دارد.
درمان حمله حاد
در صورت بروز حمله عصبی، هدف اصلی درمان، مهار فوری التهاب و جلوگیری از آسیب بیشتر به نخاع یا عصب بینایی است. مهمترین روشهای درمان در این مرحله عبارتاند از:
-
تزریق داخل وریدی متیلپردنیزولون (IVMP): معمولاً به مدت ۳ تا ۵ روز تجویز میشود تا التهاب سریعاً کنترل گردد.
-
پلاسمافرز (Plasmapheresis): اگر پاسخ به استروئیدها کافی نباشد، از این روش برای حذف آنتیبادیهای مضر از خون استفاده میشود.
تاخیر در درمان میتواند آسیبهای عصبی دائمی ایجاد کند. بنابراین درک بهموقع علائم و مراجعه فوری به پزشک نقش بسیار حیاتی دارد.
درمان نگهدارنده و پیشگیری از عود
پس از کنترل حمله، تمرکز درمان بر جلوگیری از بروز مجدد حملات قرار میگیرد. داروهایی که در این مرحله مورد استفاده قرار میگیرند، معمولاً بر پایه مهار سیستم ایمنی هستند:
-
ریکسابیماب (Rituximab): دارویی بیولوژیک برای کاهش فعالیت سلولهای B، از مؤثرترین داروهای NMO.
-
ایناوبلیزوماب (Inebilizumab) و ساترالیزوماب (Satralizumab): درمانهای نوینتر و اختصاصیتر که در برخی بیماران اثربخشی بالایی دارند.
نکته مهم: استفاده از برخی داروهای رایج در بیماری اماس (مانند اینترفرونها) نه تنها کمکی به درمان NMO نمیکند، بلکه ممکن است باعث بدتر شدن وضعیت بیمار شود. از همین رو تشخیص صحیح و درمان هدفمند از اهمیت حیاتی برخوردار است.
رابطه سندروم دویک (NMOSD) با سایر شرایط پزشکی و سلامت
رابطه سندروم دویک (NMOSD) با بارداری
بارداری یکی از حساسترین دورههای زندگی هر زن است؛ و برای زنان مبتلا به NMOSD، این دوران میتواند چالشبرانگیزتر از همیشه باشد. از آنجا که این بیماری عمدتاً زنان را در سنین باروری درگیر میکند، درک نحوه تأثیر NMOSD بر بارداری (و بالعکس) از اهمیت بالایی برخوردار است.
آیا بارداری باعث تشدید بیماری میشود؟
تحقیقات در خصوص نحوه تاثیرگذاری سندروم دویک بر بارداری نسبت به مطالعات انجام شده درباره بیماری ام اس اندک است.
به نقل از وبسایت Neuromyelitis-Optica.net
روند التهاب در سیستم عصبی و بروز علائم بیماری NMO و همچنین وجود پروتئین AQP4 روی سلولهای جفت باعث میشود که آنتیبادیها میتوانند به جفت نیز حمله کرده و به جنین آسیب وارد کنند.
این موضوع میتواند برای زنان باردار مبتلا به NMO منجر به مشکلات زیر شود:
- پرهاکلامپسی (مسمومیت بارداری)
- محدودیت رشد جنین داخل رحم
- مرگ جنین داخل رحم (مردهزایی)
- افزایش خطر سقط جنین
- نتایج نامطلوب بارداری
- بارداری پرخطر
در عین حال، برخی تحقیقات نشان دادهاند که در بسیاری از زنان مبتلا، بارداری بهویژه در سهماهه سوم ممکن است با کاهش نسبی فعالیت بیماری همراه باشد. اما نکته مهمتر این است که خطر بروز حملات شدید پس از زایمان (بهویژه در سه ماه نخست پس از زایمان) افزایش مییابد.
این حملات ممکن است شدیدتر از معمول باشند و نیاز به مداخله فوری داشته باشند. به همین دلیل پزشکان معمولاً توصیه میکنند که درمانهای نگهدارنده در این دوران نیز، با احتیاط و تنظیم دقیق، ادامه پیدا کند.
نکاتی درباره داروها در دوران بارداری
برخی داروهای مورد استفاده در درمان NMOSD مانند ریتوکسیماب و ایناوبلیزوماب ممکن است در دوران بارداری یا شیردهی محدودیت مصرف داشته باشند. به همین دلیل، تصمیمگیری در مورد بارداری در بیماران مبتلا باید با مشورت کامل پزشک و اغلب با مشارکت تیم پرستاری و متخصصین زنان انجام شود.
پرسشی که شاید برای بسیاری از بیماران ایجاد شود این است که:
آیا میتوان با وجود ابتلا به NMOSD، بارداری سالمی داشت؟ پاسخ این است: بله، به شرطی که برنامهریزی و مراقبت مناسب از پیش انجام شود.
بیماریهای همراه و ارتباط آنها با NMOSD
یکی از ویژگیهای جالب و در عین حال چالشبرانگیز NMO این است که در بسیاری از موارد با سایر بیماریهای خودایمنی همراه است. این همپوشانی، هم تشخیص را پیچیدهتر میکند و هم بر انتخاب روشهای درمانی اثر میگذارد.
بیماریهای خودایمنی همراه شایع با NMO
-
لوپوس اریتماتوز سیستمیک (SLE): از شایعترین بیماریهای همزمان با NMO است که میتواند علائم مشابهی ایجاد کند.
-
سندرم شوگرن (Sjögren’s Syndrome): این بیماری نیز با تخریب غدد بزاقی و چشمی همراه است و در برخی بیماران مبتلا به NMO دیده میشود.
-
میاستنی گراویس: اختلال خودایمنی عضلانی که در تعداد کمی از بیماران NMO نیز گزارش شده است.
-
بیماریهای تیروئیدی (بهویژه تیروئیدیت هاشیموتو): که میتوانند با اختلالات نورولوژیک تداخل یافته یا آنها را تشدید کنند.
اهمیت پایش همزمان بیماریها
وجود این بیماریها نه تنها میتواند تشخیص را به تأخیر بیندازد، بلکه در بسیاری از موارد بر پاسخ به درمانها نیز تأثیرگذار است. به همین دلیل پزشکان معمولاً در صورت شک به NMOSD، یک پروفایل کامل از سیستم ایمنی و آنتیبادیهای خودایمنی تجویز میکنند.
در چنین شرایطی، نقش پرستار بیمار در منزل که به صورت روزانه با علائم بیمار سر و کار دارد، بسیار مهم میشود. این پرستار میتواند با مشاهده تغییرات ظریف در وضعیت جسمی و خلقوخو، پزشک را از احتمال فعالشدن بیماریهای همزمان آگاه کند.
نقش پرستاری در مراقبت از بیماران مبتلا به NMO در منزل
در کنار درمانهای پزشکی، مراقبت روزانه و پیگیری منظم نقش پررنگی در مدیریت موفق سندروم دویک دارد. حضور پرستار در منزل با تخصص مراقبت از بیمار مبتلا به سندروم دویک میتواند بسیاری از چالشهای مراقبتی را هم برای بیمار و هم برای خانواده کاهش دهد.
خدماتی که پرستار در منزل میتواند ارائه دهد:
-
تزریقات و پایش داروهای تزریقی و خوراکی: بهویژه داروهایی مثل ریتوکسیماب که نیاز به پایش دقیق علائم حیاتی دارند.
-
کنترل علائم عصبی: بررسی روزانه قدرت عضلات، وضعیت بینایی و عملکرد حرکتی جهت تشخیص زودهنگام عود بیماری.
-
پیشگیری از عوارض ثانویه: مانند زخم بستر در بیماران کمتحرک، عفونتهای مجاری ادراری و مشکلات تغذیهای.
-
توانبخشی در خانه: مشارکت در برنامههای فیزیوتراپی و کاردرمانی.
-
آموزش به خانواده: آموزش صحیح جابهجایی بیمار، استفاده از تجهیزات کمکی و نحوه مراقبت بهداشتی.
این نوع خدمات مراقبتی در خانه، بهخصوص برای بیمارانی که به دلایل حرکتی یا شرایط جسمانی امکان مراجعه مکرر به مراکز درمانی ندارند، یک راهکار مؤثر، انسانی و مقرونبهصرفه محسوب میشود.
جمعبندی
سندروم دویک یا NMO یکی از بیماریهای نادر و در عین حال پیچیدهای است که با شناخت بهتر آن میتوان زندگی بیمار را مدیریتپذیرتر کرد. تشخیص زودهنگام، درمان بهموقع و همراهی یک تیم حرفهای مراقبتی بهویژه در خانه، میتواند تفاوت زیادی در مسیر درمان ایجاد کند. شرکت «سلامت اول» با فراهم کردن امکان پرستاری حرفهای در منزل در کنار بیماران NMO و خانوادههایشان ایستاده است تا در این مسیر سخت همراهی مطمئن باشد.
سوالات متداول
آیا سندروم دویک همان بیماری اماس است؟
خیر. اگرچه شباهتهایی دارند، اما از نظر علت، آسیبشناسی و درمان بیماریهای متفاوتی هستند.
آیا NMO درمان قطعی دارد؟
درمان قطعی ندارد، اما با درمانهای مناسب میتوان حملات را کنترل و از آسیب بیشتر پیشگیری کرد.
آیا ممکن است فرد بهطور کامل بیناییاش را از دست بدهد؟
بله، در برخی حملات شدید ممکن است کاهش بینایی دائمی باشد، اما درمان زودهنگام میتواند از آن جلوگیری کند.
آیا امکان مراقبت از بیمار NMO در خانه وجود دارد؟
کاملاً. با استفاده از خدمات پرستاری تخصصی در منزل مانند آنچه سلامت اول ارائه میدهد، مراقبت از بیمار در خانه ممکن و مؤثر است.
آیا NMO روی طول عمر تأثیر میگذارد؟
در گذشته ممکن بود، اما امروزه با درمانهای نوین، اکثر بیماران عمر طبیعی دارند.